جملاتی برای تو
اگر کارگردان بودم،صدای نفس هایت،موسیقی متن تمام فیلم هایم بود...
*****************************************
گـــــاهی ارزش واقعی یک لحظه را تــــا زمــــانــی که به یک "خـاطره" تبدیل شود نمیفهمیم!
*****************************************
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم ......اما......نامرد ها یاد گرفته اند شــنا کنند !!
*****************************************
روزهــــاست از سقف لحظــــــــه هایم،یاد تو چـکه می کند ...اگر باران بند بیاید از این خانه مــی روم !!
*****************************************
اعتبار آدم ها به حضورشان نیست به دلهره ایست که در نبودشان ایجاد میکنند
*****************************************
خوب هم که باشی،از بس بدی دیده اند ، خوبیهایت را باور نمیکنند...نفرین به شهری که در آن غریبه ها آشنا ترند ...
*****************************************
گفتند عینک سیاهت را برداردنیا پر از زیباییست!!! عینک را برداشتم........
وحشت کردم از هیاهوی رنگها....عینکم را بدهید....میخواهم به دنیای یکرنگم پناه برم
*****************************************
کاش غم و غصه هم قیمتی داشت،مجانی است لعنتی، همه می خورند ...
*****************************************
آدمهای خوب از یاد نمیرن " از دل نمیرن " از ذهن نمیرن " ! ولی .... زودتر از اینکه فکرش رو بکنی از پیشت میرن ... !!!
*****************************************
باید تـــنـــهـــایـــی تون رو مــــخــفــــی کنید...! این روزها از تنها چیزی که سوء استفاده میشه؛ تــنــهاییه.....
*****************************************
نمی دانم چرا با آنکه می دانم، از آن من نخواهی بود.
چرا
با تار و پود جان، برایت خانه میسازم.
*****************************************
متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که ...
تو را فرو بریزند...! تا تو را انکار کنند...! تا از رویـــت رد شـــوند.
*****************************************
روباه: انسانها این حقیقت را فراموش کردهاند، اما تو نباید فراموشش کنی، تو تا زندهای نسبت به چیزی که اهلی کردهای مسئولی
رمان شازده کوچولو
*****************************************
عشــق....همین خنده های ساده ی توست، وقتی با تمام غصه هایت میخندی، تا از تمام غصه هایم رها شوم...
*****************************************
مـــــن از تمامـــ آسمـــان یکــــ بــــاران را میخواهمـــــ ... و از تمــــام زمیــــن یکـــ خیابانـــــ را ... و از تمــ ــامــ تـــ ــو یک دستـــــ که قفــــل شده در دستـــ مـــــن ...
*****************************************
شاید دل من عروسکی از چوب است، مثل قصـــــه ی پینوکیــو محبوب است، اما چه دماغـــــــــــی داره این بیچاره
از بس که نوشته: "حال من هم خوب است.!!"
*****************************************
تبعـید آدمـ بهــانـه داشتــ ، یکــ سیـبــ ! امــــا مـن هنـــوز نـمیـدانــم چـــرا بــی بهـــانـه از قلــبتــ تبعیــد شــدمـ !
*****************************************
گفته بودی فردا،پشت این پنجره ها،غنچه ای می روید،و کسی می آید،روشنی می آرد...دیرگاهیست که من،پشت این پنجره ها منتظرم،ولی اینجا حتی،رد پایی هم نیست!!!!!!
*****************************************
گفت:بی من چه میکشی؟ گفتم:نفـــــــــس!!
*****************************************
آنقدر زمین خورده ام که بدانم، برای برخاستن نه دستی از برون، که همتی از درون لازم است ...
حالا اما، نمی خواهم برخیزم، می خواهم اندکی بیاسایم،فردا برمی خیزم، وقتی که فهمیده باشم، چرا زمین خورده ام ...
*****************************************
همان صفر باش! همان دایره ی ساده و خالی،که با حضورش روبه روی هر عددی قرار گیرد، آن عدد را تا ده ها و صدها برابر ارزش میبخشد
*****************************************
غم قفس به کنار، آنچه عقاب راپیر میکند... پرواز زاغ بی سروپاست!
*****************************************
ساعتها را بگذارید بخوابند. بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست ...
- ۹۵/۰۱/۲۸