دلنوشته های یک برنامه نویس

Bioprogrammer
طبقه بندی موضوعی

۱۰۱ مطلب با موضوع «دلنوشته ها» ثبت شده است

۲۸
فروردين


مردم اغلب بی انصاف، بی منطق و خود محورند،

ولی آنان را ببخش.

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند،

 ولی مهربان باش.

اگر موفق باشی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت،

ولی موفق باش.

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۸
فروردين

 

At least 5 people in this world love you so much they would die for you
حداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدی تو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند

At least 15 people in this world love you, in some way
حداقل پانزده نفر در این دنیا هستند که تو را به یک نحوی دوست دارند

The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you
تنها دلیلی که باعث میشود یک نفر از تو متنفر باشد، اینست که می‌خواهد دقیقاً مثل تو باشد

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۸
فروردين


فراموشی زمان نمی خواهد،

فراموشی دل می خواست که آن هم پیش تو ماند.

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۸
فروردين




اگر کارگردان بودم،صدای نفس هایت،موسیقی متن تمام فیلم هایم بود...

*****************************************

گـــــاهی ارزش واقعی یک لحظه را تــــا زمــــانــی که به یک "خـاطره" تبدیل شود نمی‌فهمیم!

*****************************************

می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم ......اما......نامرد ها یاد گرفته اند شــنا کنند !!

*****************************************

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۸
فروردين


 

خوشبختی داشتن کسی است...
که بیشتر از خودش
تو را بخواهد...
و
بیشتر از تو...
هیچ نخواهد..
و
تو...
برایش تمام زندگی باشی


  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۷
فروردين



کسی را پیدا کنید که :
هیچگاه از گوش دادن به شما خسته نشود.
وقتی احساس حسادت میکنید ، شما را در آغوش بگیرد.
وقتی عصبانی هستید شما را درک کند و ساکت بماند.
وقتی حالتان خوب نیست ، دستتان را بگیرد.
آینده خود را با شما تصور کند و برایش برنامه ریزی نماید.
وقتی چنین کسی را یافتید ...

هرگز رهایش نکنید .

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۷
فروردين

 قسمت دوم


*****


دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت

اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت

می سوختم آنچنانکه غیر از دل تو

بر من دل کافر و مسلمان میسوخت


*****


ای زلف مسلسلت بلای دل من

وی لعل لبت گره گشای دل من

من دل ندهم به کس برای دل تو

تو دل به کسی مده برای دل من


  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۶
فروردين

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید:

دختر- چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۱۹
فروردين

 

من زخم‌های بی‌نظیری به تن دارم

اما تو مهربان‌ترین‌شان بودی

عمیق‌ترین‌شان

عزیزترین‌شان

 

بعد از تو آدم‌ها

تنها خراش‌های کوچکی بودند بر پوستم

که هیچ‌کدام‌شان

به پای تو نرسیدند

به قلبم نرسیدند

 

بعد از تو آدم‌ها

تنها خراش‌های کوچکی بودند

که تو را از یادم ببرند، اما نبردند

 

تو بعد از هر زخم تازه‌ای

دوباره بازمی‌گردی

و هر بار

عزیزتر از پیش

هر بار عمیق‌تر ...
  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۱۹
فروردين


اﺯ فردی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :

ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند ، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ

ﺍﻣﺎ ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ،

مثل : ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ .

 

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمان ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ ، خیال ﺁﺳﻮﺩﻩ تری داریم .

پرسیدم از ! چرا مرا از خاک آفریدی؟ چرا از آتش نیستم !؟

تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند، او را بسوزانم !

خدا گفت: تو را از خاک آفریدم

تا بسازی ! . . . نه بسوزانی !

تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم

تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی

 از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند !

بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی !

 باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی !

 تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخیزی سر برآوری !

در قلبت دانهٔ عشق بکاری و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش زندگی را دگرگون سازی !

پس به خاک بودنت ببال.



  • دلنوشته های یک #برنامه نویس