دلنوشته های یک برنامه نویس

Bioprogrammer
طبقه بندی موضوعی

۲۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۹
اسفند

ﻓﺮﻫﻨﮓ یعنی؛

ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ ﮐﻪ وجود ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﻭ ﺑﺨﺶ دﺍﺭﺩ .

 ﺑﺨﺶ ﺍﻭﻝ، ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻄﻮﺭ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺷﻮﻧﺪ.

ﺑﺨﺶ ﺩﻭﻡ، ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.

 

براتراند راسل

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۹
اسفند

عشق واقعی یک پیره مرد

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد.
در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید.
عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: " باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه"
پیرمرد غمگین شد
گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.
زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.
نمی خواهم دیر شود!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.
پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد.
چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد!
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید
چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته به آرامی گفت:
اما من که می دانم او چه کسی است!

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۹
اسفند

انسان باش،

.

.

.

پاکدل و یکدل،

 .

.

.

زیرا گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن بسیار قابل تحمل تر از پست بودن و بی عاطفه بودن است.

.

.

.

((چارلی چاپلین))

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۹
اسفند

آدمــها کنــارت هستند.

تا کـــی؟

تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.

از پیشــت میروند یک روز...

کدام روز؟

...
وقتی کســی جایت آمد.

دوستــت دارند.

تا چه موقع؟

تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند.

میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه.

نه... فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.

و این است بازی باهــم بودن

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۹
اسفند

تنهایی یعنی وقتی پرســـــــتار گفت : همــــــــراه بیمار...

 

کسی نبود جواب بده ،،،،

 

آهسته گفتم : ببخشید خانم پرستار ، کسی همــــــــراه من نیست ،،،

... ... .

تنهـــــــــــام

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۹
اسفند

اینجا غربت است

محبت نمی‌‌فروشند

از نگاه غریبه‌ها و آشنا‌ها لبخندی نمیجوشد

من باور کردم اینجا دیار حسرت و درد است

باور کردم اینجا عاقبت وفا مرگ است

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۹
اسفند

 مردان هم قلب دارن

 

فقط صدایش، یواش تر از صدای قلب یک زن است!

 

مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند!

 

... شاید ندیده باشی؛ اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب میکنند!

 

هر وقت زن بودنت را میبینم؛ سینه ام را به جلو میدهم،صدایم را کلفت تر میکنم

 

... ... تا مبادا...لرزش دست هایم را ببینی !

 

مرد که باشی ... دوست داری ... از نگاه یک زن مرد باشی ..!

 

نه بخاطر زورِ بازوها

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۹
اسفند

سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد 

عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد 

گرچه خاکسترم و هم سفر باد ولی 

جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد

 

 

قدیما اگه کسی به پات می نشست می گفتن "وفــــــــــاداره

 

الان می گن "ســیـــــریــــشـــــــــ...."


  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۹
اسفند

 

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم".


  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۳
اسفند

وقتی تصمیم می گیری یک احساس را
به سرانجامی به نام ازدواج برسانی ،
اولین حرکت مفید این است که از خودت بپرسی ..
آیا واقعاً باور داری که تا سنین پیری از سخن گفتن با این زن ،
لذت خواهی برد ؟
سخن گفتن نه همخوابگی !!
تمامی مسائل دیگر در ازدواج موقت و گذرا است ..
تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند،
می شود به عمر ارتباطشان امید داشت ...
 

*****

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﯼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﺎﺳﺖ؛
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ

ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻧﮑﻨﯿﻢ

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس