دلنوشته های یک برنامه نویس

Bioprogrammer
طبقه بندی موضوعی

۱۰۱ مطلب با موضوع «دلنوشته ها» ثبت شده است

۲۳
اسفند

حبیب آقا، نه کافه رفته است، نه کتاب خوانده است

و نه سیگار برگ برلب گذاشته و کلاه کج بر سر.

نه با فیلم تایتانیک گریه کرده است و نه ولنتاین میداند چیست

وقتی صدیقه خانم مریض شد، حبیب آقا  شبها کار میکرد

و صبحها به کارهای خانه میرسید.

در چشمانش خستگی فریاد میزد، خواب یک آرزو بود.

اما جلوی بچه ها و صدیقه خانوم ذره ای ضعف بروز نمیداد.

حبیب آقا عشق را معنا میکرد، نمایش نمیداد.
  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۳
اسفند

میدونی چرا میگن دلت مثل دریا باشه

وقتی یه سنگو تودریا میندازین
فقط برای چند ثانیه اونو متلاطم میکنه
وبرای همیشه محو میشه
ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره
سعی کنیم مثل دریا باشیم...
فراموش کنیم سنگهایی که به دلمون زدن
با اینکه سنگینی شونو برای همیشه توی دلمون
حس می کنیم....

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۳
اسفند

 

"ﺁﺩﻣﻬﺎ"ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ...

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ،

ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ
ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﺗﺠﺮﺑه ای ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻔﺮ....

              ﮔﺎﻫﻲ "ﺗﻠﺦ"
            ﮔﺎﻫﻲ "ﺷﻴﺮﻳﻦ"

ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ"ﻟﺒﺨﻨﺪ" ﻣﻲ ﺯﻧﻲ
ﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ "لبانت"  ﺑﺮﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ

                   .ﺍﻣﺎ ﺗﻮ...
                   ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ
         ﺑﻪ ﺗﻠﺦ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻳﺖ

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ  و ﺍﻳﻦ ﺁﻣﺪﻥ   باید ﺭﺥ ﺑﺪﻫﺪ
                 ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺪﺍﻧﻲ....
 

 "ﺁﻣﺪﻥ" ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺑﻠﺪﻧﺪ
             ﺍﻳﻦ "ﻣﺎﻧﺪﻥ" ﺍﺳﺖ
            ﻛﻪ "ﻫﻨﺮ" ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫد
...

 

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۳
اسفند


هر کسی عشق را با زبان خود بیان میکند...
دارکوب، میکوبد
پیکاسو، میکِشد
باباطاهر، میمیرد
قناری، میخواند
هیتلر، میکُشد
آهو، می دوَد
هیچکاک، می نویسد
خدا...میبخشد.
ولی من٬در سکوتی محض
فقط به یاد تو میروم...

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۲
اسفند

خدایا



خوشا دردی که درمانش تو باشی

خوشا راهی که پایانش تو باشی

خوشا چشمی که رخسار تو بیند

خوشا ملکی که سلطانش تو باشی


  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۲
اسفند


دوسال است هر جا می روم

پنجره را با خودم می بَرم!

دوسال است,

دنیا را

دنبال تو می گردم.

دوسال است,

این دو چشم

پنجرهایی رو به توست...!

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۲
اسفند


تو عزیزِ خدایی !
و آرزوی کسی در این دنـیا
که هـر روز صبح به شوقِ دیدن تو چشم هایش را باز می کند!
هر روز صبح خندان تر باش!
آرام تر؛
مهربان تـر؛
بخشنده تر؛
صبورتر؛
باگذشت تر..!
حواست به نگاه خدا باشد
که چش‍مش به زیباتر شدن و لـایق تر شدن توست!
صبح یعنی لبخند…
لبخند یعنی تو…
تو یعنی اوج خلقت…


  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۲
اسفند


 دل نوشته های من

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۲
اسفند


بدون شرح

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس
۲۲
اسفند


دلنوشته های من

  • دلنوشته های یک #برنامه نویس